ماه منیر ما ماهانماه منیر ما ماهان، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

ماه منیر من ماهان

ماهان و خرس پو

سلام گل زندگی من ما وقتی جا به جا شدیم پسرم مستقل شد و به قول خودش تو خونه جدید اتاگ (اتاق) داره. بچم برای هیچ کدوم از وسایلی که ما برای اتاقش خریدیم ذوق نکرد و حسابی مارو پکر کرد . اما وقتی فرش اتاقشو خریدیم کلی ذوق کرد و جبران همه ضدحالایی که به ما زده بودو کرد، هر کی خونه ما بیاد اول باید بره فرش اتاق ماهانو ببینه وگرنه ولشون نمیکنه . چند روزی بود میدیدم ماهان تو اتاقش انگار داره با کسی حرف میزنه ولی هر موقع میرفتم متوجه میشد و مثل همیشه منو دعوت به بازی میکرد. اما.... امروز جوری رفتم که متوجه نشد: دیدم روی فرشش خوابیده و داره خرس پو بوس میکنه و به عروسکهای دیگه فرشش میگه خرس منو اذیت ن...
2 فروردين 1392

حرفهای آخر سال

  نوگلم سلام، امید زندگیم سلام عزیزم یه چند وقتیه دلم میخواد باهات حرف بزنم البته وقتی دوتایی تنها هستم میگم و تو هم با دقت گوش میدی و خیره میشی به من. الهی قربون اون نگاهت برم که میخوای به مامان بگی من فعلا از حرفات سر در نمیارم . عزیز دلم سعی کن همیشه خوب باشی به خوبی ها و نعماتی که داری فکر کنی و همیشه به اطرافیانتم توجه داشته باشی. سعی کن آدم موفق و مرد مسئولیت پذیری باشی. آخر هر سال به کارهایی که طول سال انجام دادی فکر کن و همیشه سعی کن کارهای اشتباهتو دیگه انجام ندی. هیچ وقت اجازه نده کسی ازت سوءاستفاده کنه. هیچ موقع هم خدارو فراموش نکن و همه چیزو از او بخواه. آب هرچند آلوده باشد، حتی لجن هم شده باشد، اگر...
28 اسفند 1391

تولد بابا سعید

جیگر طلا مامان سلام روز بعد از اثاث کشی یعنی ٢٨ بهمن تولد بابا سعید بود. که چون بابایی خونه بود من اصلا به روی خودم نیاوردم . کادو هم نقدی حساب شد. روز ٢٩ بهمن وقتی از سر کار اومد من و شما با فشفشه و کیک غافلگیرش کردیم و اون هم حسابی خوشحال شد البته شما هم حسابی فشفشه بازی کردی و تا دو روز بعد برای بابایی تولد مبارک میخوندی. سعید جان تولدت مبارک و امیدوارم ١٢٠ساله بشی و همیشه سالم و سلامت باشی دوست داریم زیاد.   ...
19 اسفند 1391

اسفند ماه

ماهان عزیزم سلام ببخشید یه چند وقتیه حسابی سر مامان شلوغه، نتونستم بیام وبتو به روز کنم. پسر گلم ماه اسفند پر از شور و نشاط ، خرید  ، شستشو و تمیزکاریه .  برای شما هم رفتیم کلی لباسهای قشنگ خریدیم و کلی شمارو نو نوار کردیم، ماشالا هر موقع برات لباس میخریم میفهمم که شما هر روز داری بزرگ تر میشی ماشالا به تو پسر گلم. این چند وقت شما به خاطر اینکه مامان جون تو خونشون یه سری تغییرات داد و شما از شلوغی و بهم ریختگی اونجا حسابی ذوق کردی و کلی شیطنت کردی که وقتی می آوردمت خونه از خستگی غش میکردی. جیگرم توی این مدت ماشالا 3 تا شعر دیگه یاد گرفتی و از حفظ کردی. معمولا یه روز در میون هم پارک میری و از بازی ک...
19 اسفند 1391

اثاث کشی

سلام قندک مامان مامانی هفته آخر بهمن نتونست زیاد به شما رسیدگی کنه و مجبور شدم سه روزی ببرمت خونه مامان بزرگت و یه روزم خونه خالت.البته بماند که شما هم حسابی گردش و بازی کردی. ولی به جاش اومدیم توی یه خونه بزرگتر که شما دیگه با اسکوترت راحت بازی میکنی . عزیزم شما بعد از دو شب که تو خونه جدید خوابیدی روز سوم بلند شدی گفتی مامان بریم خونمون ، بماند که من چند ساعتی برای شما توضیح دادم تا شکر خدا شما به اینجا عادت کردی. ببخشید عزیزدلم که اینترنت نداشتم برات وبتو آپ کنم. خاله سارا ممنون که اینترنت مارو زود وصل کردی. عاشقتم       ...
14 اسفند 1391

دعوت به مسابقه

سلام پسر مامان خاله سارا مارو دعوت به یه مسابقه کرده، که بعدش ما هم باید ٣تا از دوستامونو دعوت کنیم. خیلی ممنون سارا جون این اولین مسابقه وبلاگی شماست . موضوع مسابقه اینه: هدفتون از ساخت این وبلاگ چی بود؟ این وبلاگ رو دوست خوبم سارا جون (مامان کیان کوچولو) به من معرفی کرد و زحمت درست کردنش هم خودش کشید. من از دوران بارداریم همیشه یه خاطرات خاص و توی یه دفتر مینوشتم، و شما هم که به دنیا اومدی ادامه دادم وقتی هم که وبلاگت درست کردم بیشتر مینویسم تا روزهایی را که در آینده تو خاطرت نیست با خوندن این وبلاگ به خاطرت بیاد . وبلاگ مثل یه صندوقچه کوچیک توی خونه های قدیمی میمونه که وقتی درشو باز کنی گرد و غبار و گ...
24 بهمن 1391

یه روز خوب با یه اتفاق خوب

سلام گوگولو مامان روز جمعه خونه مامان جون همگی جمع بودیم شما و آقا طاها هم حسابی با هم بازی کردین و خوش گذروندین و البته خونه مامان جون هم زیرو رو کردین . اینجا مثلا داشتین با همدیگه برنامه عمو پورنگ میدیدید که شما نمیدونم گوشی مامانو از کجا گیر آورده بودی و بی صدا داشتی باهاش بازی میکردی. عزیزم خبر خوب اینه که همسایه مامان جون میخواد خونشو که دیوار به دیوار خونه مامان جون هست به ما با یه قیمت خوب اجاره بده. البته از خونه خودمون بزرگتره و یه بالکن بسیار بزرگ داره که جون میده برای بازی کردن شما. بعد از اجاره دادن خونه خودمون به اون خونه نقل مکان میکنیم. عزیز دلم بابایی داره تلاش میکنه برای راحتی ما.&...
22 بهمن 1391