نوروز سال90 اولین سفر شما عزیزم به شمال
اولین نوروزی بود که شما هدیه ناب خداوند بزرگ مرتبه در کنار ما بودی. و اون سال لحظه تحویل سال برای من و بابایی یه رنگ و بوی دیگه داشت خیلی خوشحال بودیم. اینم یه سفره ٧سین کوچولو و ٢ ماهی که بابابزرگت برات عیدی خریده بود. بماند که تو اینقدر به اون بیچاره ها شوک وارد کردی که مردن . روز دوم عید به همراه خانواده خاله فاظمه و دایی علی و دایی مجیدت راهی شمال شدیم و بعد از طی کردن جاده چالوس که هم برفی بود و مه آلود به متل قو رفتیم، 5 روز اونجا بودیم که خیلی خوش گذشت و تنها بدی که داشت همش هوا بارونی بود. ولی شب اول رفتیم لب دریا و اونجا طاها جیگر عمه از تو مواظبت میکرد . یه ناهار هم رفتیم جنگل که تمام مدت (شکر خدا) شما خ...
نویسنده :
مامان منیره
16:20