ماه منیر ما ماهانماه منیر ما ماهان، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

ماه منیر من ماهان

نوروز سال90 اولین سفر شما عزیزم به شمال

1391/11/2 16:20
نویسنده : مامان منیره
185 بازدید
اشتراک گذاری

اولین نوروزی بود که شما هدیه نابفرشته خداوند بزرگ مرتبه در کنار ما بودی. و اون سال لحظه تحویل سال برای من و بابایی یه رنگ و بوی دیگه داشت خیلی خوشحال بودیم. نیشخند

اینم یه سفره ٧سین کوچولو و ٢ ماهی که بابابزرگت برات عیدی خریده بود. بماند که تو اینقدر به اون بیچاره ها شوک وارد کردی که مردنافسوس.

روز اول عید90

روز دوم عید به همراه خانواده خاله فاظمه و دایی علی و دایی مجیدت راهی شمال شدیم و بعد از طی کردن جاده چالوس که هم برفی بود و مه آلود به متل قو رفتیم، 5 روز اونجا بودیم که خیلی خوش گذشت و تنها بدی که داشت همش هوا بارونی بود.ناراحت ولی شب اول رفتیم لب دریا و اونجا طاها جیگر عمه از تو مواظبت میکردمژه.

لب دریا شب اول

یه ناهار هم رفتیم جنگل که تمام مدت (شکر خدا) شما خواب بودی و اینقدر بارون می اومد که نفهمیدیم چجوری زیر آلاچیق غذامونو بخوریم و بریم تو ماشین بعدش رفتیم توی یک قهوه خانه جنگلی اونجا شما دیگه بیدار بودی.

روز آخر که میخواستیم برگردیم هوا آفتابی شد و همگی یه ساعتی رفتیم لب دریا بعد راه افتادیم.

 پدر ها و پسرها

عکس دسته جمعی

توی راه برگشت خاله فهیمه اینها با ما همراه شدن و شما عشق من تو ماشین تازه یاد گرفته بودی، تا بهت میگفتیم زبونت کو؟ زبونتو در می آوردی.زبان

زبون درازی

ناهار بین راه(جاده چالوس)

 

اینم علی رضا با عینک دودی که اصلا از روی چشمش برنداشتعینک و دایی مجید.

عزیزم بعد از این سفر هر 3تامون مریض شدیم سبز و خوشبختانه شدت مریض شما کمتر بود (شکرخدا). ولی سفر خیلی خوبی بود و حسابی خوش گذشت و شما هم خیلی خوش سفر بودی عزیزم.بای بای

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان سارا
4 بهمن 91 13:49
به سلام آقا سعید ، دوست آقا مجید