زبون باز کردن ماه مامان
ماه تابان من سلام
شما عزیز مامان تقریبا از اردیبهشت ماه شروع به حرف زدن کردی (البته از ٧ ماهگی تنها کلمه ای که میگفتی ماما بود). وقتی دست و پا شکسته شروع به حرف زدن کردی مامانی خیلی ذوق میکرد و توی یه دفتر چه تمام کلماتی رو که شما میگفتی نوشتم.مثلا
پر = عر منیره= مریره خاله= آله سعید= نعید عمو عزیز= عمو مزیز تلفن= تبخن
کبوتر= کبورت و...
چند روزی بود که هر دقیقه میگفتی شوچولی منم اصلا نمیفهمیدم شما چی میگفتی آخر یه روز گفتم بهم نشون بده وقتی در یشقال(یخچال) باز کردم فهمیدم میگی شکلات .
عزیز دل مامان از موقعی که توجه به اطرافت میکردی برات کتاب هارو ورق میزدم و شکلهای حیونهارو بهش نشون میدادم و صداشونو برات در می آوردم و وقی شما به حرف افتادی تمام حیوون هایی که بهت یاد داده بودم رو اسمشونو میگفتی و صداشونو در می آوردی. علاقه زیادی به کتاب خوندن داری وقتی یه کتاب میگیرم اینقدر برات میخونم که هم خودم حفظ میشم هم شما.(البته فقط کتاب شعر). با نگاه کردن به صفحه های کتاب شعرشو میخونی ماشاالله قربونت برم.
عزیز دلم شما تا ١٠ به ترتیب میشماری و این کارو خاله فاطمه بود که به شما یاد داد. (دستش درد نکنه)
اولین ماشینی که برات خیلی جالب بود لودر بود و بابایی وقتی دید خیلی دوست داری برات یدونه بزرگ خرید که شما قشنگ میشینی روش بازی میکنی. بعد ماشین ریو. وقتی میگیم اسم ماشینمون چیه؟ میگی پلاید (پراید)، لیسان (نیسان) هم یکی از ماشینهای مورد علاقته و تازگیها کامیون، میمی بوس(مینی بوس)، بن(ون)، اتوبوس و بیستو شیش(٢٠٦). خدا نکنه از جایی رد بشیم و خاک برداری باشه باید کلی وقت وایسیم اونجا تا ماهان ببینه که چجوری لودر خاک میریزه تو کامیون.
عزیزم خیلی با استعدادی و خدا حفظت کنه برای مامانی و بابایی. آمین