ماهان گوگولی در سفر به 2000
سلام گل مامان
نیمه مرداد ماه بود که 3روز رفتیم شمال به همراه خانواده خاله فاطمه، خاله ستاره، خاله فریده مامانی، خاله بدری مامانی و دختر خاله مامان خاله شبنم که حسابی خوش گذشت و شما هم حسابی شیطونی کردی و نمک جمع بودی و همرو سرگرم میکردی. ویلامون از سطح جاده کلی پایین تر بود وسط جنگل و یه شیب از در ورودی تا دم در ویلا بود که شما من و بابایی بیچاررو هی میکشوندی بالا و پایین.
بعد از دو ساعت هم کشف کردی از اون شیب میتونی بری لبه دیوار روبروی ویلا.
اینم جاده مه آلود که خیلی قشنگ بود و کلی هم توش گاو بود و هرکس میرفت تو جاده ماهان مامان میگفت گابه بخورش.
اینجا 7صبح بود که وروجک مامان از خواب بیدار شده بود رفته بود تو حیاط داشت شن بازی میکرد.
کلی خوش گذرونی کردیم و شما رفتی دریا آب بازی و بعد از سه روز برگشتیم(بماند که شما دل نمیکندی از اونجا).
اینجا داشتی از لحظات آخر هم استفاده میکردی.