ماه منیر ما ماهانماه منیر ما ماهان، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

ماه منیر من ماهان

یه حادثه برای عشق مامان

1391/11/11 15:30
نویسنده : مامان منیره
278 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مامان

یه روز بهاری در خرداد ماه که حسابی با هم بازی کردیم، پیاده روی کردیم، کارتون دیدیم و حمام کردیم خلاصه کلی خوش گذرونی کردیم و غروب بابا سعیدت که اومد با اون هم کلی بازی کردیلبخند و ساعت 9 شب بعد غذا رفتیم دوتایی بخوابیم خوابهمین که تختو باز کردم  رفتیم شیر شمارو بیارم تو پاشنه در اتاق بودم که دیدم تعجبشما شروع کردی به بپر بپر کردن روی تخت. تا اومدم بگیرمت اوفتادی بین تخت ما و خودت و سرت خورد به کشو تختت. عزیزم قلبم وایساددل شکسته وقی دیدم از سرت داره خون میاد قلبم وایساد و با عجله رفتیم درمانگاه و سر قشنگت 3تا بخیه خورد، بماند که چقدر گریه کردیگریه. مامانی هم پا به پای شما گریه میکرد بابایی بیچارهکلافه نمیدونست کدوممونو ساکت کنه. اینم شما وقتی که اومدیم خونه از بس گریه کرده بودی بیهوش شدی.

الهی بمیرم برات که چقدر درد کشیدی.ماچبای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان سارا
12 بهمن 91 10:09
خاله فدات بشه که چند وقت بعد از این اتفاق شما اومدید خونه ما و زخمت باز بود و من جای بخیه هارو دیدم . ماهان خاله ، قلب منیر مواظب خودت باش . بوس برای جای اوفت خاله


بله خاله سارا نمیذاشت پانسمان رو سرش بمونه.